کد مطلب:124485 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

اندرزهای امام حسن
[20]-385- حرانی نقل كرده است:

[امام] حسن علیه السلام فرمود:[بندگان خدا!] بدانید كه خدا شما را بیهوده نیافرید، و خودسر رها نكرد، اجل های شما را نوشت. و روزی ها را میان شما تقسیم كرد تا هر خردمندی منزلت خود را بشناسد و بداند كه آنچه برایش مقدر است، به آن می رسد و آنچه برایش مقدر نیست، نمی رسد. خداوند رزق و روزی دنیای شما را به عهده گرفت، و شما را برای عبادت خود فراغت داد، و شما را بر سپاس خود ترغیب كرد، و یاد خود را بر شما واجب كرد، و به تقوا سفارش نمود، و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد كه «تقوا» در هر توبه، و سرآمد هر حكمت، و شرف هر كاری است، [و] به سبب تقوا، پارسایان، رستگار شدند. خداوند متعال فرمود:«به راستی كه پارسایان را، رستگاری است» [1] ، و فرمود:«و خدا كسانی را كه پارسایی پیشه كنند، به [پاس] كارهایی كه مایه ی رستگاری شان شد، نجات



[ صفحه 301]



می دهد، بدی [و عذاب] به آنان نمی رسد، و غمگین نخواهند شد» [2] پس ای بندگان خدا! از خدا پروا كنید، و بدانید كه هر كه از خدا پروا كند، خدا راهی برای بیرون شدن از فتنه ها به رویش بگشاید، و در كارش، درستی بخشد، و هدایتش را فراهم كند، و حجت و دستاویزش را پیروز سازد، و روسفیدش كند، و خواسته اش را عطا كند، [و] با افرادی كه خدا نعمت به آنان داده است، یعنی پیامبران و راستی پیشگان و گواهان و شایستگان [همنشین سازد]، و اینان چه خوش رفیقانی اند! [3] .

[21]-386- و حرانی می گوید:

كسی از امام حسن علیه السلام خواست كه اندرزش دهد، فرمود:مبادا مرا بستایی كه من از تو به خود داناترم؛ یا مرا تكذیب كنی كه تكذیب شده، رأیی ندارد؛ یا نزد من از كسی غیبت كنی. او عرض كرد:آیا بروم؟ فرمود:آری، اگر خواهی [برو].

و فرمود:هر كه خواهان عبادت است، دل را برای آن زلال كند. چون نافله ها به واجب ها زیان رساند، رهایشان كنید. یقین، پناهگاه سلامت است. هر كه دوری سفر را یاد آورد، خود را آماده كند. و عاقل، به خیرخواه خود خیانت نكند. میان شما و [تأثیر] موعظه، حجاب عزت [و كبر] آویخته است. دانش، عذر دانش آموزان را برطرف می سازد. هر اجل رسیده ای، مهلت می خواهد و هر فرصت داده شده ای، امروز و فردا می كند.

و فرمود:بندگان خدا! از خدا بترسید و پیش از فرارسیدن پیری، در طلب كمال بكوشید، و پیش از كیفرهای پاره پاره كن و [مرگ] ویرانگر لذت ها، به عمل نیك بشتابید كه نعمت های دنیا پایدار، و گرفتاری هایش امان بخش نیست. و از بدی هایش نتوان سپر گرفت، غروری فریبنده، و تكیه گاهی خمیده است. پس ای بندگان خدا! از این عبرت ها پند گیرید، و از آثار [پیشینیان] عبرت گیرید، و با نعمت های خداوندی خود را [از گناهان] بازدارید، و از اندرزها سود برید، كه خدا پناه و یاوری كافی است. و قرآن، حجت و طرف محاسبه ای تمام است، و بهشت برای ثواب، و دوزخ برای كیفر و پایانی غم انگیز بس است. [4] .



[ صفحه 302]



[22]-387- و نیز نقل كرده كه فرمود:

ای مردم! هر كه به درگاه خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنمای خود كند، به استوارترین مقصد راه یابد، و خدا توفیق رشدش دهد و به بهترین ها ارشادش فرماید كه پناهنده ی خدا، در امان و محفوظ است، و دشمن او، بیمناك و بی پناه. پس با ذكر فراوان، خود را از [كیفر] خدا بازدارید، و با پارسایی از خدا بترسید، و با فرمانبری به خدا تقرب جویید كه او [به بندگان خود] نزدیك و پاسخ گو است. خداوند متعال فرمود:«هر گاه بندگان من، از تو درباره ی من بپرسند [به آنان بگو:] من نزدیكم، و دعای دعا كننده را چون مرا بخواند، اجابت می كنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آرند، باشد كه راه یابند» [5] پس فرمان خدا را ببرید و به او ایمان بیاورید؛ زیرا سزاوار نیست كه كسی را كه عظمت خدا را دریابد، بزرگی كند؛ زیرا بلندی منزلت آنان كه عظمت خدا را دریابند، به تواضع است، و عزت آنانی كه بدانند جلال خدا چیست، به افتادگی است، و سلامت آنانی كه قدرت خدا را دریابند، به این است كه از او فرمان برند و پس از معرفت، خود را ناشناخته ننمایند و پس از هدایت، گمراه نشوند.

یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت، و تا آنانی را كه قرآن را پشت سر انداختند، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید درآویخت، و تا تحریف كنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان كه حق تلاوتش باشد، نخواهید خواند. پس چون این ها را شناختید، بدعت ها و پیرایه ها را نیز خواهید شناخت، و افتراهای بر خدا، و تحریف [معنوی سخنان او را] می بینید، و نیز پی می برید آن كه سقوط كرد، چگونه [و چرا] سقوط كرد.

و [ای بندگان خدا!] نادانان، شما را به نادانی نكشانند، و این [قرآن شناسی و حق شناسی] را از اهلش (خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام) بجویید كه شما را از نادانی دشمنانشان آگاه می كند، و حكمت گفتار آنان از [رمز] سكوتشان، و ظاهرشان از باطنشان



[ صفحه 303]



خبر می دهد. با حق مخالفت نكنند و در آن اختلاف ندارند، و سنت خدا برای آنان در پیشینیان اجرا شده، و حكم خدا در حق آنان گذشته است. به راستی كه در این، تذكری است برای بیداردلان، و آن را برای فهم و درایت بشنوید نه برای نقل در روایت، كه راویان كتاب فراوانند و فهم كنان آن اندك، و از خدا كمك خواهیم. [6] .

[23]-388 - اربلی می گوید:حسن بن علی علیه السلام فرمود:

هر كه عقل ندارد، ادب ندارد و هر كه همت ندارد، جوانمردی ندارد و هر كه دین ندارد، حیا ندارد و سرآمد خرد، خوشرفتاری با مردم است و هر دو سرا با عقل به دست می آید و هر كه بی بهره از عقل باشد، از هر دو سرا بی بهره خواهد بود.

و فرمود:دانش خود را به مردم یاد ده، و دانش دیگران را فراگیر كه [در آن صورت،] دانش خود را استوار كرده ای و آنچه را نمی دانستی یاد گرفته ای.

و از خاموشی پرسیدند، فرمود:خاموشی، پوشش درماندگی و زینت آبرو است. و شخص ساكت، در آسایش و همنشین او در امنیت است.

و فرمود:هلاكت مردم در سه چیز است:كبر، حرص و حسد. پس كبر، مایه ی نابودی دین است و ابلیس به سبب آن از رحمت خداوند دور شد، و حرص، دشمن جان آدمی است و آدم به سبب آن از بهشت بیرون شد، و حسد، پیشاهنگ بدی هاست و قابیل به سبب آن هابیل را كشت.

و فرمود:نزد كسی مرو مگر آن كه به بخشش او امیدوار باشی، و [یا] از [ستم و] سلطه ی او بیمناك باشی، یا از علم او بهره ببری، یا به بركت دعای او امیدوار باشی، یا صله ی رحمی را كه میان تو و اوست، انجام دهی. [7] .

[24]-389- و اربلی می گوید:[امام] حسن علیه السلام فرمود:

چون امیرمؤمنان علیه السلام از ضربت ابن ملجم در احتضار قرار گرفت، نزد او آمدم و بی تابی كردم، فرمود:آیا بی تابی؟ عرض كردم:چگونه بی تاب نباشم با این كه شما را در این حال



[ صفحه 304]



می بینم؟ فرمود:«چرا چهار خصلت را به تو نیاموزم كه اگر آن ها را رعایت كنی، رستگار شوی، وگرنه هر دو جهان را از دست دهی؛ فرزندم! هیچ دارایی بالاتر از عقل نیست، و هیچ نداری همچون نادانی نیست، و هیچ تنهایی سخت تر از خودشگفتی نیست، و هیچ شادی لذت بخش تر از خوش اخلاقی نیست». و من این [سخنان] را از [امام] حسن علیه السلام كه از پدر خود [امیرمؤمنان علیه السلام] نقل می كرد، شنیدم و تو اگر خواستی آن را ضمن مناقب او با پدر بزرگوارش بیاور. [8] .

[25]-390- و نیز اربلی می گوید:امام حسن علیه السلام فرمود:

هیچ ظالمی را ندیدم كه بیش تر از حسود، به مظلوم شبیه باشد.

و فرمود:آنچه را كه از دنیا طلب كرده ای و به آن نرسیده ای، همچون چیزی كه به ذهن خود نگذرانده ای، قرار ده. و بدان كه جوانمردی قناعت و خشنودی [به آنچه داری]، بیش تر از جوانمردی بخشش است، و تمام كردن نیكویی بهتر از آغاز آن است.

و از عاق پدر و مادر شدن پرسیدند، فرمود:این كه ایشان را [از احسان خود] بی بهره كنی و از ایشان دوری گزینی. [9] .

[26]-391- مجلسی رحمه الله نقل كرده است:[امام حسن علیه السلام] فرمود:

عقل [رحمانی]، نگه داری دل توست آن [ایمان و پیمانی] را كه به او سپرده ای و دوراندیشی، پاییدن فرصت [كارهای نیك] است، و شتاب به آنچه در [حوزه ی] توانت قرار گیرد، و بزرگی، تحمل زیان ها [و گرفتاری های در راه خدا] و ساختن [فضیلت ها و] كرامت هاست، و بزرگواری [و آقایی]، برآوردن [نیاز] نیازمند و دادن بخشش هاست، و نازك بین، در جست وجوی اندك ها بودن و [خود را] از بی ارزش ها بازداشتن است، و تكلف، چسبیدن به كسی است كه با تو هماهنگ و نگریستن به چیزی است كه به تو مربوط نیست. و نادانی، پیش از دست یابی به لحظه ی مناسب كاری، با شتاب به آن پرداختن، و خودداری از پاسخ [به پیامدهای آن] است، و خاموشی در بسیاری جاها، خوب یاوری



[ صفحه 305]



است؛ هر چند سخنور باشی.

و فرمود:خدای سبحان در درخواستی را بر كسی نگشود كه در اجابت آن را ببندد، و در عملی را بر كسی نگشود كه در پذیرش آن را ببندد، و در شكری را بر كسی نگشود كه در فزونی آن را ببندد.

و به آن حضرت گفته شد:ای فرزند رسول خدا! چگونه صبح كردی؟ فرمود:صبح كردم در حالی كه پروردگاری بالای سر و آتشی پیش رو دارم، و مرگ مرا می جوید، در حالی كه حساب خداوندی دیده به من دوخته است، و من در گرو عمل خویشم كه آنچه دوست دارم، [در اعمال خود] نمی یابم و آنچه دوست ندارم، از خود نمی رانم، و كارها در اختیار دیگری است، اگر خواهد عذاب كند و اگر خواهد بگذرد. پس چه كسی نیازمندتر از من است؟

و فرمود:كار نیك آن است كه پیش از آن، تأخیری نباشد، و پس از آن منتی نیاید. و از بزرگ ترین بزرگواری ها، بخشش پیش از خواهش است.

و از او درباره ی بخل پرسیدند، فرمود:این است كه آدمی، انفاق خود را تلف ببیند و خودداری از انفاق را، شرف.

و فرمود:هر كس دارایی خود را بشمرد، بخشش او نابود می شود.

و فرمود:هراس از مردم، به اندازه ی هوشمندی [ما] از [درون خودخواه] ایشان است.

و فرمود:وعده دادن، بیماری بخشش است، و وفای به آن، درمان اوست.

و فرمود:وفای به عهد، درمان بخشش است.

و فرمود:در كیفر گناه شتاب مكن، و میان گناه و كیفر، راهی برای عذرخواهی قرار ده.

و فرمود:شوخی، شكوه را می خورد، و آدم خاموش [و كم گو]، شكوه فراوان دارد.

و فرمود:كسی كه از او درخواستی دارند آزاد است تا وعده [و نوید] دهد، و [چون وعده داد،] در بند سائل خود است تا وفا كند.

و فرمود:[گرفتاری ها و] مصیبت ها، كلیدهای پاداش خداوندی اند.

و فرمود:نعمت ها، بلا [و مایه ی آزمون خداوندی] هستند. پس اگر سپاس گفتی، نعمت



[ صفحه 306]



خواهند بود و اگر ناسپاسی كردی، كیفر خواهند شد.

و فرمود:فرصت ها زود از دست می روند و دیر برمی گردند.

و فرمود:عقیده [كسی] شناخته نشود مگر هنگام خشم [او].

و فرمود:هركس كوچكی [و خود كم بینی] كند، خوار شود، و بهترین بی نیازی، قناعت است، و بدترین نیازمندی، افتادگی [برای غیر خدا] است.

و فرمود:تو را از زبانت همین بس كه راه هدایت را از راه گمراهی تو آشكار كند. [10] .

[27]-392- ابن عساكر با سند خود از مدائنی نقل كرده است:

معاویه به [امام] حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام عرض كرد:ای ابامحمد! جوانمردی چیست؟ فرمود:شناخت آدمی در دینش، و سامان بخشی او به زندگی اش، و خوش اخلاقی اش. عرض كرد:دلاوری چیست؟ فرمود:دفاع از پناهنده ی خود، یورش بر سختی های جنگ، و بردباری در برابر رویدادهای ناگوار. عرض كرد:بخشش چیست؟ فرمود:كارهای نیك را بی چشمداشت انجام دادن، و پیش از درخواست، بخشیدن، و در قحطی ها اطعام كردن. [11] .

[28]-393- و نیز ابن عساكر با سند خود از عتبی نقل كرده است:

معاویه از حسن بن علی علیه السلام درباره ی بزرگواری و جوانمردی پرسید، فرمود:اما بزرگواری؛ كار نیكی را به رایگان انجام دادن، و بخشیدن پیش از درخواست. و اطعام كردن در قحطی ها است، و اما جوانمردی؛ دین خود را حفظ كردن، و خود را از ناپاكی ها برحذر داشتن، و مهمان خود را رسیدگی كردن، و حقوق [خدا و خلق] را پرداختن، و سلام را آشكار كردن است. [12] .

[29]-394- و نیز ابن عساكر با سند خود از عیسی بن سلیمان نقل كرده است:

معاویه از حسن بن علی علیه السلام درباره ی بزرگواری و دلاوری و جوانمردی پرسید، فرمود:بزرگواری؛ كار نیك را بی چشمداشت انجام دادن، و بخشش پیش از درخواست، و اطعام كردن در قحطی هاست و اما دلاوری؛ حمایت كردن از پناهنده ی خود، و بردباری كردن در



[ صفحه 307]



جاهای ناگوار، و یورش بردن در سختی های جنگ است. و اما جوانمردی؛ دین خود را حفظ كردن، و خود را از ناپاكی ها برحذر داشتن، و مهمان خود را رسیدگی كردن، و حقوق [خدا و مردم] را پرداختن، و سلام را آشكار كردن است. [13] .

[30]-395- صدوق رحمه الله با سند خود از ابراهیم نقل كرده است:

از [امام] حسن علیه السلام درباره ی جوانمردی پرسیدند، فرمود:پاكدامن بودن در دین خود، و خوش تدبیر بودن در رزق و روزی خود، و بردبار بودن در برابر ناملایمات است. [14] .

[31]-396- یعقوبی می گوید:

معاویه به [امام] حسن علیه السلام عرض كرد:ای ابامحمد! سه خصلت است كه كسی را نیافتم از آن ها آگاهم كند. امام حسن علیه السلام فرمود:كدامند؟ عرض كرد:جوانمردی، بزرگواری و دلاوری. امام حسن علیه السلام فرمود:اما جوانمردی؛ امور دینی خود را سامان دادن، و اموال خود را نیك داشتن، و بخشنده بودن، و سلام را آشكار كردن، و با مردم مهربان بودن است، و اما بزرگواری؛ بخشیدن پیش از درخواست، و كار نیك را رایگان انجام دادن، و اطعام كردن در قحطی هاست. و اما دلاوری، از پناهنده ی خود حمایت كردن، و دفاع كردن در سختی های جنگ، و بردبار بودن در مشكلات [و بحران های زندگی] است. [15] .

[32]-397- و نیز می گوید:

جابر گفت:از [امام] حسن علیه السلام شنیدم كه فرمود:مكارم اخلاق، ده چیز است:راستگو بودن، و دلیر واقعی بودن، و بخشیدن به تقاضا كننده، و خوش اخلاق بودن، و كارهای نیك دیگران را جبران كردن، و صله ی رحم انجام دادن، و امان دادن به پناهنده، و قدردانی كردن از صاحبان حق، و میهمان نواز بودن، و سرآمد همه ی این ها باحیا بودن است. [16] .

[33]-398- ابونعیم با سند خود از حارث نقل كرده است:

[امیرمؤمنان] علی علیه السلام از فرزند خود، حسن بن علی علیه السلام درباره ی چند چیز سؤال كرد؛



[ صفحه 308]



فرمود:فرزندم! درست كرداری چیست؟ حسن علیه السلام عرض كرد؛ پدرجان! درست كرداری، ناپسندها را با پسندیده ها برطرف كردن.

فرمود:شرف چیست؟ عرض كرد:با خویشان نزدیكی كردن، و خطاهای ایشان را تحمل كردن، و با برادران [ایمانی] خود هماهنگ بودن، و پناهنده های خود را حفظ كردن.

فرمود:جوانمردی چیست؟ عرض كرد:پاكدامنی، و سامان بخشی مال [و پیراستن آن از حرام و شبهه].

فرمود:كنسی چیست؟ عرض كرد:اندك ها را دیدن، و بی ارزش ها را [از نیازمند آن] بازداشتن.

فرمود:پستی چیست؟ عرض كرد:خود را نگه داشتن و همسر خود را واگذاشتن.

فرمود:سماحت چیست؟ عرض كرد:از دشوار و آسان، بخشیدن است.

فرمود:بخل چیست؟ عرض كرد:این است كه انفاق های خود را، از دست رفته بدانی.

فرمود:برادری چیست؟ عرض كرد:یاور هم بودن در سختی و آسانی ها.

فرمود:ترس چیست؟ عرض كرد:حمله كردن بر دوست، و از دشمن خودداری كردن.

فرمود:غنیمت چیست؟ عرض كرد:علاقه ی به تقوا و بی علاقه بودن به دنیا، غنیمتی [بی رنج و] گوارا است.

فرمود:حلم چیست؟ عرض كرد:خشم خود را فرو بردن و بر خود مسلط بودن.

فرمود:بی نیازی چیست؟ عرض كرد:خشنود بودن آدمی به آنچه خدا برایش مقدر كرده است، هر چند اندك باشد، و حقا كه بی نیازی، بی نیازی دل است.

فرمود:فقر چیست؟ عرض كرد:دل آدمی به هر چیزی آزمند بودن.

فرمود:عزت و نیرومندی چیست؟ عرض كرد:دلاور بودن، و با نیرومندترین مردم هماورد شدن.

فرمود:ذلت چیست؟ عرض كرد:به هنگام راستی ها و درستی ها، هراسیدن [، و هنگام آسیب ها، فغان كردن].

فرمود:ناتوانی در سخن چیست؟ عرض كرد:هنگام سخن گفتن، با ریش بازی كردن، و



[ صفحه 309]



آب دهان فراوان [فرو بردن].

فرمود:بی باكی چیست؟ عرض كرد:با مثل خود برخورد كردن [و هماورد] شدن.

فرمود:زحمت و دردسر چیست؟ عرض كرد:سخن گفتن درباره ی چیزی بی فایده.

فرمود:بزرگی [و سرافرازی] چیست؟ عرض كرد:هنگام ضرر و زیان [نیز] ببخشی، و از گناه دیگران درگذری.

فرمود:فهم و دریافت كردن چیست؟ عرض كرد:هر چه به دل بسپاری، نگه دارد.

فرمود:حماقت چیست؟ عرض كرد:با امام خود دشمنی كردن و سخن خود را بر او بلند كردن.

فرمود:نیكی ستایش چیست؟ عرض كرد:[صفات] زیبا را آوردن، و [صفات] زشت را ترك كردن.

فرمود:دوراندیشی چیست؟ عرض كرد:بردباری مدام، و مدارا كردن با حكمرانان.

فرمود:سفاهت چیست؟ عرض كرد:از پی پستی ها رفتن و همنشین شدن با گمراهان.

فرمود:غفلت چیست؟ عرض كرد:مسجد را رها كردن و پیروی كردن از فسادآورها.

فرمود:حرمان چیست؟ عرض كرد:بهره ی در دسترس را رها كردن.

فرمود:مفسد كیست؟ عرض كرد:كسی كه در [تدبیر] مال خود كم عقلی كند، و در [حفظ] ناموس خود سهل انگاری نماید. [17] .

[34]-399- حرانی می گوید:

درباره ی همه ی این معانی، سخنانی از سبط اكبر، امام پارسا، ابومحمد حسن بن علی - صلوات الله علیهما و رحمته و بركاته - در پاسخ پرسش های امیرمؤمنان علیه السلام یا دیگری، نقل شده است [بدین قرار]:

پرسیدند:زهد چیست؟ فرمود:شیفته ی تقوا بودن و دل كندن از دنیا.

پرسیدند:حلم چیست؟ فرمود:فروبردن خشم و مسلط بودن بر خود.

پرسیدند:درست كرداری چیست؟ فرمود:بدی را با نیكی برطرف كردن.



[ صفحه 310]



پرسیدند:شرف چیست؟ فرمود:با خویشان خود نیكی كردن، و خطاهای آنان را تحمل كردن.

پرسیدند:دلاوری چیست؟ فرمود:دفاع از پناهنده، و پایداری در میدان ناگواری ها، و حمله در سختی های جنگ.

پرسیدند:بزرگواری چیست؟ فرمود:هنگام ضرر و زیان [نیز] عطا كنی، و از گناه دیگران درگذری.

پرسیدند:جوانمردی چیست؟ فرمود:نگه داری دین، و عزیز داشتن خود، و نرمخویی، و نیكوكاری پیوسته، و پرداخت حقوق [خدا و خلق]، و با مردم مهربان بودن.

پرسیدند:كرم چیست؟ فرمود:عطا كردن پیش از درخواست، و اطعام كردن در قحطی [و كم یابی ها].

پرسیدند:فرومایگی چیست؟ فرمود:اندك [از مال] را مراقب بودن، و [مال] ناچیز را [از نیازمند آن] بازداشتن.

پرسیدند:پستی چیست؟ فرمود:خسیسی و بدزبان بودن.

پرسیدند:سخاوت چیست؟ فرمود:بخشیدن در رفاه و تنگدستی.

پرسیدند:بخل چیست؟ فرمود:دارایی در دست را شرف دیدن، و انفاق كردن ها را تلف پنداشتن.

پرسیدند:برادری چیست؟ فرمود:برادری كردن در سختی و آسانی.

پرسیدند:ترس چیست؟ فرمود:حمله كردن بر دوست، و خودداری كردن از دشمن.

پرسیدند:بی نیازی چیست؟ فرمود:خشنود بودن آدمی به آنچه برایش مقدر شده است؛ هر چند اندك باشد.

پرسیدند:نیازمندی چیست؟ فرمود:آزمندی [و شیفتگی] آدمی به هر چیز.

پرسیدند:بخشندگی چیست؟ فرمود:بخشیدن در حد توان.

پرسیدند:كرم چیست؟ فرمود:نگه داری [خود و خویشان] در سختی و آسانی.

پرسیدند:دلیری چیست؟ فرمود:برخورد [و پیكار] كردن با هماوران و همرزمان.

پرسیدند:عزتمندی چیست؟ فرمود:دلاور بودن و هماورد شدن با نیرومندترین مردم



[ صفحه 311]



پرسیدند:ذلت چیست؟ فرمود:دلهره داشتن هنگام راستی و درستی.

پرسیدند:حماقت چیست؟ فرمود:درافتادن با فرمانروا و آن كه بر آزار تو تواناست.

پرسیدند:سربلندی چیست؟ فرمود:انجام زیبایی ها و ترك زشتی ها.

پرسیدند:دوراندیشی چیست؟ فرمود:بردباری مدام، و مدارا با حكمرانان، و از همه ی مردم برحذر بودن.

پرسیدند:شرف چیست؟ فرمود:هماهنگی با برادران و نگه داری پناهندگان.

پرسیدند:محروم بودن چیست؟ فرمود:پشت پا زدن به بهره ی در اختیار.

پرسیدند:سفاهت چیست؟ فرمود:پیروی دونان و همدمی گمراهان.

پرسیدند:ناتوانی در سخن چیست؟ فرمود:بازی كردن با ریش هنگام سخن، و سینه صاف كردن فراوان.

پرسیدند:شجاعت چیست؟ فرمود:هماوردی با اقران و پایدار بودن در زد و خوردها.

پرسیدند:تكلف چیست؟ فرمود:سخن گفتن در بیهوده ها.

پرسیدند:نابخرد چیست؟ فرمود:آن كه نادان در [تدبیر] مال، و سهل انگار در [حفظ] آبرو است.

پرسیدند:پستی چیست؟ فرمود:خود را نگه داشتن، ناموس خود را واگذاردن. [18] .

[35]-400- اربلی می گوید:

[امام] حسن علیه السلام فرمود:كارهای نیك را رایگان انجام دادن، و بخشش كردن پیش از درخواست، از بزرگ ترین بزرگواری هاست.

و از او درباره ی بخل پرسیدند، فرمود:این است كه آنچه را انفاق كرده است، تلف ببیند و آنچه را نگه داشته است، شرف پندارد. [19] .

[36]-401- مجلسی رحمه الله نقل كرده است:

[امام] حسن بن علی علیه السلام فرمود:احسان آن است كه پیش از آن، تأخیر و پس از آن، منت نباشد، و بخل آن است كه آدمی، خرج كردن را تلف، و نگه داشتن را شرف پندارد.



[ صفحه 312]



و فرمود:هركس نعمت ها [و دارایی خود] را بشمرد، كرمش نابود می شود.

و فرمود:برآوردن نیاز، پیگیر بودن بخشش است. [20] .

[37]-402- صدوق رحمه الله با سند خود نقل كرده است:

از [امام] حسن بن علی علیه السلام درباره ی عقل و [تدبیر] پرسیدند، فرمود:غصه ها را جرعه جرعه نوشیدن، و [گرفتاری ها را با بردباری تحمل كردن،] و دشمنان را فریفتن. [21] .

[38]-403- حرانی می گوید:

از امام حسن علیه السلام درباره ی مروت پرسیدند، فرمود:شیفته ی دین خود بودن، و مال خود را سامان دادن [و از حرام و شبهه پیراستن]، و حقوق [خدا و مردم] را پرداختن.

و فرمود:تیزبین ترین چشم آن است كه در خیر نفوذ كند، و شنواترین گوش آن است كه پند را بشنود و از آن سود برد، و سالم ترین دل آن است كه از شبهه و وسوسه ها پاك باشد. [22] .

[39]-404- صدوق رحمه الله با سند خود از شریح بن هانی نقل كرده است:

امیرمؤمنان علیه السلام از فرزند خود، حسن بن علی علیه السلام پرسید:فرزندم! عقل [و فهم] چیست؟ عرض كرد:آنچه به دل سپرده ای، نگه دارد. فرمود:دوراندیشی چیست؟ عرض كرد:انتظار فرصت بردن، و به اقبال روكرده شتاب ورزیدن است. فرمود:بزرگواری چیست؟ عرض كرد:زیان ها را تحمل كردن، و كرامت ها را به پا كردن است. فرمود:سماحت چیست؟ عرض كرد:درخواست كننده را پاسخ دادن، و عطاها را بخشیدن است. فرمود شح [و بخل شدید نفس] چیست؟ عرض كرد:[بخشش] اندك را اسراف دیدن، و انفاق شده را از دست رفته دانستن. فرمود:كنسی چیست؟ عرض كرد:اندك را خواستن، و از بی ارزش [نیز] بازداشتن. فرمود:تكلف چیست؟ عرض كرد:به كسی كه تو را امان ندهد، پیوستن، و در كاری كه خواسته ی تو نیست، نگریستن. فرمود:جهل چیست؟ عرض كرد:پیش از



[ صفحه 313]



دست یابی به فرصت، شتاب ورزیدن، و از پاسخ خودداری كردن. و در بسیاری جاها، خاموشی چه خوب یاوری است؛ هر چند سخنور باشی. [23] .

[40]-405- دیلمی می گوید:

و از [امام] حسن بن علی علیه السلام نقل شده است:در خطبه ای فرمود:بدانید كه عقل، سنگر است؛ و بردباری، زینت است؛ و وفا، جوانمردی است؛ و شتاب [بیجا]، نابخردی است؛ و نابخردی، سفاهت است؛ و سفاهت، ناتوانی است؛ و همدمی اهل دنیا، ننگ است؛ و آمیزش با فاسقان، [دغدغه ی جان و] شك است؛ و هر كس برادران [ایمانی] خود را خوار بشمرد، جوانمردی اش تباه گردد؛ و جز تردیدكنندگان، به هلاكت نرسند؛ و هدایت یافتگانی كه در روزی خود یك لحظه نیز به خدا بدبین نباشند، رستگارند. پس جوانمردی و حیای آنان كامل است، صبر می كنند تا خدا روزی شان دهد. و چیزی از دین و جوانمردی خود را به دنیا نفروشند، و چیزی از دنیا را با معصیت های خدا نجویند. و از عقل و جوانمردی آدمی، شتاب در برآوردن نیازهای برادران [ایمانی] خود است، هر چند آن نیازها را نزد او نیاورده باشند. و برترین موهبتی كه خدا به بنده ی خود داده، عقل است؛ زیرا نجات از آفات دنیا و در امان بودن از عذاب آخرت، با عقل است. [24] .

[41]-406- مجلسی رحمه الله می گوید:

[امام] حسن بن علی علیه السلام فرمود:هرگاه شنیدی كسی به آبروی مردم می پردازد، كوشش كن كه تو را نشناسد؛ زیرا نزد او بدترین آبروها را آشنایان او دارند. [25] .

[42]-407- حرانی می گوید:

[امام] حسن علیه السلام فرمود:هیچ مردمی با هم مشورت نكردند مگر آن كه به كمال خود راه یافتند.

و فرمود:پستی آن است كه نعمت را سپاس نگویی.



[ صفحه 314]



و به یكی از فرزندان خود، فرمود:فرزندم! با كسی برادری مكن تا این كه بشناسی از كجا می آید و به كجا می رود؛ و چون نیك شناختی و همدمی او را پسندیدی، بر مبنای گذشت از لغزش ها و یاوری در سختی ها، با او برادری كن.

و فرمود:همچون تلاش پیروزمند، در طلب [دنیا] نكوش، و همچون تسلیم شدگان، به تقدیر تكیه مكن، كه در جست وجوی فضل [و احسان] خدا بودن، سنت است و معتدل بودن در طلب، عفت. نه عفت، روزی را دفع كند و نه حرص، آن را بیفزاید كه روزی قسمت شده است و حرص ورزیدن گناه ورزیدن، است. [26] .

[43]-408- و نیز حرانی می گوید:[امام حسن علیه السلام] فرمود:

هر كس نیكوگزینی خود را به خدا واگذارد، غیر آن حالتی را كه [در آن است و] خدا برایش گزیده است، آرزو نكند.

و فرمود:ننگ [ظاهری، نزد مردم ظاهربین] آسان تر از آتش [قهر خداوند] است.

و فرمود:خیری كه هیچ شری ندارد، شكر در نعمت و صبر در مصیبت است.

و به مردی كه از بیماری برخاسته بود، فرمود:خدا یادت كرد؛ یادش كن، و گناهانت را بخشید، شكرش كن.

و [پس از بی وفایی یاران و] هنگام صلح با معاویه، [خطبه ای خواند و ضمن آن] فرمود:سوگند به خدا! آنچه ما را از نبرد با شامیان بازداشت، نه شك [در باطل بودن معاویه] بود و نه پشیمانی [از نبرد با او]. در گذشته، ما با سلامت [دل] و صبر، با آنان می جنگیدیم؛ اما اینك سلامت [دل ها] با دشمنی به تاراج رفته، و صبر [و پایداری] با بی تابی؛ و در حركت به صفین، دین شما مردم، پیشاپیش دنیای شما بود، اما امروز دنیای شما، پیشاپیش دینتان واقع شده است.

و فرمود:هیچ كس را نشناسم جز آن كه [در ارتباط] میان خود و پروردگار خود، نابخرد است. [27] .



[ صفحه 315]



[44]-409- فتال نیشابوری از ابولیلی نقل كرده است:

حسن بن علی علیه السلام ما را بدرقه كرد، و چون خواستیم برویم [و از او جدا شویم]، درخواست نصیحت كردیم؛ فرمود:از خدا پروا داشته باشید، و مبادا [به دنیا] طمع كنید كه طمع خوی خواهد شد. [28] .


[1] نبأ:31؛ (ان للمتقين مفازا).

[2] زمر:61؛ (و ينجي الله الذين اتقوا بمفازتهم لا يمسهم السوء و لا هم يحزنون).

[3] تحف العقول:232.

[4] تحف العقول:236.

[5] بقرة:186؛ (و اذا سألك عبادي عني فاني قريب أجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوالي وليؤمنوا بي لعلهم يرشدون).

[6] تحف العقول:227.

[7] كشف الغمة 571:1.

[8] كشف الغمة 572:1.

[9] كشف الغمة 572:1.

[10] بحارالانوار 112:78، ح 7.

[11] تاريخ ابن عساكر (ترجمة الامام الحسن عليه السلام):165، ح 276.

[12] تاريخ ابن عساكر [ترجمة الامام الحسن عليه السلام):165، ح 277 و 278.

[13] تاريخ ابن عساكر (ترجمة الامام الحسن عليه السلام):166، ح 280.

[14] معاني الاخبار:258، ح 5.

[15] تاريخ يعقوبي 226:2.

[16] تاريخ يعقوبي 135:2.

[17] حلية الاولياء 35:2.

[18] تحف العقول:225.

[19] كشف الغمة 565:1.

[20] بحارالانوار 417:74، ح 38 و 115:78، ح 16.

[21] معاني الاخبار:380، ح 7.

[22] تحف العقول:235.

[23] معاني الاخبار:401.

[24] ارشاد القلوب:199.

[25] بحارالانوار 198:74.

[26] تحف العقول:233.

[27] تحف العقول:234.

[28] روضة الواعظين:420.